سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]

پیمانه
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:0بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:14032

علی رضوانی فرد :: 88/7/11::  5:22 عصر

دکتر محسن هشترودی

 ( 1286 – شهریور 1355 ش)

دکتر محسن هشترودی متولد 1286 شمسی در شهریور ماه امسال درگذشت. او در شهر تبریز متولد شده بود. تحصیلات متوسطه را در تهران گذرانید و سپس به اروپا رفت و در رشته علوم ریاضی از دانشگاه پاریس به اخذ درجه دکتری نایل شد. چون به ایران آمد به استادی دانشگاه برگزیده شد. مدتی هم ریاست دانشکده علوم را برعهده داشت.

هشترودی در میان ایرانیانی که ریاضیات اروپایی را آموخته بودند برتری بسیار یافته بود. ذهن تند و هوش کم نظیرش درین برتری بدو مدد می رسانید. جز این آشنایی دقیق با ادبیات و سخن شناسی و نیز ذوق پهناور و گسترش پذیرش که او را با رشته هایی مختلف از علوم انسانی(مخصوصا فلسفه) آشنا کرده بود، هشترودی را در میان اصحاب علم معاصر ایران مردی کم نظیر ساخته بود. مقالاتی که به قلم او در بسیاری از جراید و مجلات سی سال اخیر نشر شده است نشانی است از ضوابط و روابطی که او با دنیای ذوق و عالم ادبیات و فلسفه پیدا کرده بود.

ازین قبیل است مقدمه ای که بر سفینه غزل ناب ابوالقاسم انجوی نوشت. یا مقاله ای که ازو در نقد چند مجموعه شعر معاصر در نخستین سال این مجله به چاپ رسیده است.

هشترودی خود ذوق سخن سرایی و طبع شعر داشت و مجموعه ای از اشعار خود را به نام سایه ها در سال 1333 نشر کرد. کتاب دانش و هنرش که مجموعه مقالات او در زمینه های ادبی و مباحث کلی علمی است (چاپ تهران 1340) یادگاری است ارجمند از آن عالم سخنور و سخن شناس که در میان ایرانیان کنونی عده آنها از سه چهار نفر درنمی گذرد.

از هشترودی رساله ای علمی در باب التصاقهای ناهنجار به زبان فرانسوی در سلسله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است(1326). رساله ای هم به عنوان مسئله ملیت در 1323 انتشار داده است که خانبابا مشار نام آن را در فهرست خود ضبط کرده است و من به یاد ندارم دیده باشم.

با مرگ هشترودی بی تردید یکی از رگه های جوشان ذوق و سخن شناسی بخوشید. پس از درگذشتش مایه تأسف و دریغ بسیار است. روانش شادباد و یادکردش وظیفه ما، چه او هماره به لطف درین مجله می نگریست و در پایه گذاری مجله یکی از راهنمایان و ارشاد کنندگان و همقلمان راستین و استوار پای بود1.

1 – راهنمای کتاب، سال19، شماره 4 - 6(تیر - شهریور 1355)، صص- 495 494.

 

برگرفته از کتاب: نادره کاران


علی رضوانی فرد :: 88/7/11::  4:48 عصر

 

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.

ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.

پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.

 

پسرک گفت:"اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.

"برای اینکه شما را متوقف کتم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ".

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ....

 

 در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!

 خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند.

 اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.

                                       

این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه!


علی رضوانی فرد :: 88/7/11::  4:46 عصر

سلام دوستان.

از این که از وبلاگ من دیند می کنید ممنونم.

لحظات خوشی را برای شما آرزو می کنم.

 

 

 

ای.آر


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

14032

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
پیمانه
::لوگوی دوستان::

::فهرست موضوعی یادداشت ها::
::اشتراک::